آلفرد هیچکاک

همه چیز درباره هیچکاک و فروش فیلمهای آلفرد هیچکاک

آلفرد هیچکاک

همه چیز درباره هیچکاک و فروش فیلمهای آلفرد هیچکاک

13 فیلم هیچکاک که هرگز ساخته نشدند


حتی کارگردانی افسانه‌ای مانند آلفرد هیچکاک هم هیچ‌گاه نتوانست مسیر دلخواه خود را طی کند. در طول دوره‌ ممتاز و درخشان کاری او، هیچکاک بالاجبار چند فیلم را به دلیل کمبود بودجه، اختلاف با بازیگران یا بر سر انتخاب آنان، امیال سران استودیو‌ها و یا حتی در بعضی مواقع به سبب احساس غریزی او بر این مبنا که فیلم به اثر خوبی تبدیل نمی‌شود به‌طور کامل رها کرد. بیایید نگاهی به تعدادی از پروژه‌های تولید نشده‌ استاد تعلیق در سینما بیندازیم. از جمله اثری که روسای استودیو از آن بسیار تنفر داشتند و او را مجبور کردند تا قراردادی را امضا کرده و قول دهد که هیچ‌گاه آن را نخواهد ساخت.

شماره 13
این اثر صامت قرار بود اولین کار هیچکاک در حرفه‌ کارگردانی باشد ودر سال 1922 توسط گینزبورگ پیکچرز تولید شود. فیلمی بر اساس فیلمنامه‌ای نوشته‌ زنی که در استودیو کار می‌کرد و با چاپلین هم کار کرده بود و با بازی کلر گریت و ارنست سایگر. هیچکاک چند سکانس را قبل از اتمام بودجه گرفت. فیلمنامه‌ این فیلم به همراه چند سکانس کامل از آن مفقود شده است که شاید به خاطر این باشد که استودیو آن را به منظور بازسازی نیترات نقره ذوب کرده است. نگران این نباشید که نمی‌توانید این فیلم را ببینید چرا که خود هیچکاک بعد‌ها پذیرفت که «واقعا فیلم خیلی خوبی نبود».

ضامنی برای قاضی نیست
هیچکاک اوایل سال 1959 را به نوشتن فیلمنامه‌ای اقتباسی از رمان هنری سیسیل به نام «ضامنی برای قاضی نیست» و با بازی آدری هپبورن گذراند. 19 ماه می‌همان سال، هپبورن بازی در این فیلم را رد کرد که بعضی منابع دلیل آن را بی‌میلی او به فعالیت بازیگری کمی پس از تولد فرزندش اعلام کردند و برخی دیگر نیز مدعی شدند که او نقش را به این خاطر رد کرده که کاراکتری که قرار بود نقش‌اش را بازی کند درگیر یک تعارض جنسی می‌شد. این پروژه با کناره‌گیری آدری هپبورن از بین رفت و هیچکاک هم دلسرد و غمگین شد و پس از آن با نکته‌سنجی خاصی گروهی را برای ساخت «روانی» دور هم جمع کرد.

مرد کور
در سال 1960 هیچکاک و فیلمنامه نویس افسانه‌ای ارنست لمان، شروع به کار روی فیلمنامه‌ای کردند به نام «مرد کور». داستان درباره‌ پیانیستی کور بود که بینایی‌اش را پس از یک عمل پیوند چشم از یک قربانی قتل عمد بدست می‌آورد. هیچکاک جیمز استوارت را برای نقش اول فیلم در ذهن داشت. یکی از سکانس‌های فیلم هم می‌بایست در دیسنی لند فیلمبرداری می‌شد و این نقطه‌ای بود که مشکل از آن آغاز شد. والت دیسنی روانی را دیده و به شدت از آن بدش آمده بود. طبق گفته‌ها و شایعات، والت دیسنی به هیچکاک اجازه‌ فیلمبرداری در دیسنی لند را نداد و پروژه بایگانی شد.

هملت با بازی کری گرانت
در اواخر سال 1940 هیچکاک به شکلی غیر منتظره به سراغ ایده‌ای عجیب رفت. ساخت نسخه‌ای مدرن از هملت با بازی کری گرانت در نقش هملت که لوکیشن فیلمبرداری هم انگلستان در نظر گرفته شد. هیچکاک از آن به عنوان ملودرامی روانکاوانه یاد می‌کرد. این ایده هم بعد از آنکه استودیوی هیچکاک یعنی ترانس آتلانتیک خبر داد پروفسوری که نسخه‌ مدرن این نمایشنامه شکسپیر را نوشته تهدید کرده است که اعلان دادخواهی خواهد کرد به شکست منجر شد.

پر فلامینگو
در سال 1956، هیچکاک امتیاز داستانی را از مولف آن، دیپلماتی اهل آفریقای جنوبی به نام لارنس وندرپست، خریداری کرد. داستان درباره‌ نقشه‌ روس‌ها برای آموزش گروهی از مردم آفریقای جنوبی به منظور اهداف شریرانه‌ کمونیستی بود. هیچکاک برای پیدا کردن لوکیشن‌های فیلمبرداری به آفریقای جنوبی هم سفر کرد اما با این وجود باز هم پروژه به سرعت متوقف شد. کارگردان، جیمز استوارت و گریس کلی را برای نقش‌های اصلی در نظر گرفت که بسیار گران تمام می‌شد. او همچنین به 50 هزارسیاهی ‌لشکر آفریقایی نیاز داشت. وقتی که بیشتر جمعیت این کشور ساعت‌های زیادی را به مزرعه‌داری و کشاوزری مشغول بودند به سختی امکان داشت که 50 هزار نفر را برای سیاهی لشکر بتوان جمع کرد. هیچکاک بعدها گفت: «تماما اشتباه بود . آن ایده را کنار گذاشتم.»

مری رز
نزدیک به پایان دوره کاری‌اش، هر وقت که از هیچکاک درباره حسرت‌های حرفه‌ای‌اش سوال شد بارها از پروژه‌ تولید نشده‌ای به نام مری رز در سال 1964 نام برد. در مصاحبه‌ بی‌نظیر هیچکاک با فرانسوا تروفو، او این اثر را به عنوان «چیزی شبیه به داستانی علمی تخیلی» معرفی کرد و جزئیات داستان را اینگونه شرح داد: زنی که صداهایی آسمانی می‌شنود، به شکلی مرموز غیب می‌شود. هیچکاک اندیشه و تفکرات زیادی را برای این فیلم در نظر داشت - او حتی نحوه نورپردازی برخی از سکانس‌ها را کاملا برای تروفو شرح داد و تلاش کرد که با این کارگردان فرانسوی درباره ساخت آن فیلم گفت‌وگو کند - اما عناصر مابعدالطبیعه‌‌ مربوط به ارواح برای مدیران استودیو مانعی برای شروع کار بود. هیچکاک در مصاحبه‌ای دیگر در اواخر دوره‌ کاری‌اش فاش کرد که «می دانید که صریحا در قرارداد من نوشته شده که نمی‌توانم «مری رز» را بسازم؟!» هیچکاک ظاهرا تا زمانیکه بودجه فیلم مورد نظر زیر سه میلیون دلار بود هر فیلمی که می‌خواست را می‌توانست بسازد و بدین شکل «مری رز» را نساخت.

آر.آر.آر.آر
در 1965، هیچکاک تیم نویسندگان دو نفره‌ آجه و اسکارپلی را به خدمت گرفت- که در آمریکا به دلیل نوشتن فیلمنامه‌ «خوب، بد، زشت» شهره بودند- تا فیلمنامه‌ای درباره‌ مهاجری ایتالیایی در آمریکا بنویسند که در یک هتل مستقر می‌شود و پیشرفت می‌کند. او سپس به دنبال خانواده اهل سیسیل‌اش می‌فرستد و صاحب هتل از این مسئله باخبر نیست که اقوام این شخص، گروهی دزد هستند. سرانجام این خانواده تلاش می‌کند تا مجموعه‌ای از سکه‌های با ارزش هتل را به سرقت ببرد. نام فیلم هم از اصطلاحات مربوط به سکه‌شناسی می‌آید. هیچکاک به تروفو گفت:«پروژه را کنار گذاشتم چون فاقد شکل معینی بود. گذشته از آن، شما می‌دانید که ایتالیایی‌ها چقدر در طرح‌ریزی ماهیت و ساختمان داستان شلخته و لا‌ابالی‌اند. آنها کاملا بی‌قاعده جلو می‌روند.»

سه گروگان
سه گروگان هم یکی دیگر از پروژه‌های ناموفقی بود که هیچکاک پس از ساختن مارنی سراغش رفت. فیلم اقتباسی بود از رمانی نوشته جان باکان در سال 1924 به همین نام که در آن حکومت نقشه می‌کشد تا گروه جنایتکاری را در روزی معین بازداشت کند. دسته جنایتکاران از این نقشه باخبر می‌شوند و به منظور بدست آوردن قدرت و نفوذ خود سه کودک را می‌ربایند. هیچکاک ساخت این فیلم را علنی کرد اما سرانجام آن را به علت مشکلات خرید حق امتیاز آن و نگرانی‌اش در استفاده از هیپنوتیزم به عنوان یک تمهید داستانی کنار گذاشت. او بعدها گفت:«احساس می‌کنم که نمی‌توانید هیپنوتیزم را طوری به تصویر در بیاورید که قابل قبول به نظر برسد. به چیزی بسیار دورتر از تجربه شخصی تماشاگر تبدیل می‌شود».

کالیدوسکوپ (اشکال نما)
در سال 1969، هیچکاک تصمیم گرفت پس از ساخت چند فیلمی که موفقیت متوسطی را چه از لحاظ تجاری و چه از دید منتقدین بدست آورده بودند، فیلمی به نام «کالیدوسکوپ» (اشکال نما) را با هدف بازگشتی فاتحانه بسازد. داستانی تلخ و مهیب درباره‌ یک متجاوز و قاتل زنجیره‌ای. قرار بود که فیلم قاتل جوان خوش قیافه‌ای را به تصویر بکشد که زن‌ها را به قصد کشتن فریب می‌دهد. هیچکاک آن را به‌عنوان ادامه‌ای بر شاهکار خود یعنی «سایه یک شک» مطرح کرد. فیلمنامه شامل المان‌هایی همچون مرده‌گرایی و استفاده از حمام اسید در انهدام اجساد بود که هیچکاک از درون گزارش‌های صفحات حوادث روزنامه‌های بریتانیایی و درباره قاتلین بیرون کشیده بود. هیچکاک به‌طور آزمایشی یک ساعت فیلمبرداری کرد، اما یونیورسال تولید فیلم را به‌دلیل آنکه ممکن است تماشاگران با فیلمی که نقش اصلی آن قاتلی متجاوز است نتوانند کنار بیایند متوقف کرد. هیچکاک از این که مجبور به رها کردن پروژه شده بود به شدت عصبانی شد اما با این حال او اندکی از نکات داستانی را زنده نگه داشت و بعدها در سال 1972 و در ساخت فیلم «جنون» از آنها استفاده کرد. فیلمی درباره قاتلی زنجیره‌ای که شاید بتوان آن را آخرین کار بزرگ او به‌رغم حضور بازیگرانی در سطح متوسط دانست.

شب زود گذر
آخرین پروژه هیچکاک قبل از مرگ، «شب زودگذر» نام داشت. اثری جاسوسی بر اساس رمانی نوشته رونالد کرکبراید که داستانش در فنلاند می‌گذشت. هیچکاک قصد داشت آن را با بازی والتر ماتیو، کلینت ایستوود، شون کانری، کاترین دونوو و لیو اولمن در نقش‌های اصلی بسازد اما یونیورسال به دلیل احوال ناخوش او، پروژه را در سال 1979 کنار گذاشت.

سبز ردا
هیچکاک که با اقتباس از رمان جان باکان یعنی «سی و نه پله» یکی از نخستین موفقیت‌هایش را کسب کرده بود تصمیم گرفت که در زمان مشخصی ادامه‌ای برای آن بسازد. به همین منظور او تصمیم گرفت دوباره به سراغ رمانی دیگر از جان باکان به نام «سبز ردا» برود. هیچکاک می‌خواست از کری گرانت و اینگرید برگمن در نقش‌های اصلی سود ببرد، اما وارث باکان پول زیادی را برای حق اقتباس درخواست کرد. هیچکاک سرانجام رویای خود را در فیلم «بدنام» برای در کنار هم قرار دادن گرانت و برگمن، به واقعیت تبدیل کرد.

تمشک وحشی
هیچکاک بخشی از سال 1951 را به اقتباس از رمانی نوشته دیوید دانکن سپری کرد. داستان درباره آشوبگری کمونیست بود که با دزدیدن پاسپورت مردی دیگر می‌گریزد. هیچکاک به دلیل آنکه آن را «چندان خوب» ندانست از ساخت آن منصرف شد و به سراغ اثری رفت که حق اقتباس آن را برادران وارنر از یک نمایش بسیار موفق برادوی به نام «حرف میم را به نشان مرگ بگیر» خریده بودند.

غرق کشتی مری دیر
آلفرد هیچکاک همواره می‌خواست تا فیلمی با بازی گری کوپر بسازد. در «خبرنگار خارجی» او نقش اصلی را تنها به منظور آنکه ستاره‌ای در این تریلر بازی کند به کوپر پیشنهاد داد اما به جای او جوئل مک کری بازی به یاد ماندنی را در این فیلم ایفا کرد. در سال 1959، مترو گلدین مه‌‌یر حق اقتباس از رمانی با نام «غرق کشتی مری دیر» را به منظور همکاری هیچکاک - کوپر خریداری کرد. هیچکاک و ارنست لمان هفته‌ها بر روی فیلمنامه کار کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که داستان فیلم از جایی دیگر کارکرد خود را از دست می‌دهد. آن دو سپس بر روی «شمال از شمال غربی» متمرکز شدند.



منبع : تهران امروز 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد