آلفرد هیچکاک

همه چیز درباره هیچکاک و فروش فیلمهای آلفرد هیچکاک

آلفرد هیچکاک

همه چیز درباره هیچکاک و فروش فیلمهای آلفرد هیچکاک

به انگیزه نمایش «مارنی» در حوزه هنری


آخرین فیلم برتر
نیما صداقت









مارنی با اینکه نظرات متفاوتی را برانگیخته است، اما بی شک یک اثر کامل و جزو ده ساخته برتر آلفرد هیچکاک است. فیلم یکی از غریب ترین فیلم های هیچکاک است که از دو جهت در آثار او مهم به نظر می رسد: روان شناسی و فمینیسم.
مارنی پایانی بر یک دوره ده ساله شاهکارهای هیچکاک و آخرین همکاری هیچکاک با گروه مورد علاقه اش است: آخرین فیلمبرداری «برکز»، آخرین تدوین «جورج توما سینما» و آخرین موسیقی «برنارد هرمن». این سه تن که بی شک نقش مهمی در شاهکارهای هیچکاک داشته اند، در چهار فیلم بعدی او دیده نمی شوند و عده ای علت ضعف این چهار اثر را عدم همکاری این سه تن می دانند (که البته چنین نیست). فیلم از لحاظ قصه شباهت های زیادی به «طلسم شده» دارد. در هر دو فیلم برای شخصیت های اصلی در کودکی اتفاق ناهنجاری افتاده (هر دو مورد مرگ یک شخص) که این باعث اختلالات روحی در آنها شده و در پایان هر دو فیلم گره با فلاش بک (بازگشت به گذشته) گشوده می شود. در مارنی، زن دچار اختلال روحی است و مرد به او کمک می کند و در «طلسم شده»، مرد (کریگوری پک) رفتار غیرطبیعی دارد و زن (اینگرید برگمن) برای درمان او می کوشد. از سوی دیگر فیلم به خاطر شخصیت اصلی (دختر دزد) به «دستگیری یک دزد»، «روانی» و «توطئه خانوادگی» شباهت پیدا می کند. همچنین به قول «دانلدا اسپوتو» سه فیلم اول هیچکاک در دهه شصت (یعنی «روانی»، «پرندگان» و «روانی» شدیداً به هم ارتباط دارند. «اسپوتو» برای اثبات این گفته خود به ارتباط شخصیت های اصلی سه فیلم اشاره می کند (جالب اینکه هر سه شخصیت بلوند هستند) و نکته جالب تر ارتباط شخصیت مرکزی هر سه فیلم با «مادر» است.
شاید مهم ترین مایه فیلم های هیچکاک استحاله شخصیت و خودشناشی باشد. در فیلم های هیچکاک ـ غالباً - شخصیت ها ضعف و وسوسه ای دارند که با پرداختن به این ضعف و پیمودن نتایج حاصل از این کار، درمان می شوند. مارنی ضعفش این است که واقعه مهمی را فراموش کرده و وسوسه اش این است که می خواهد واقعه را به خاطر آورد و خودشناسی اش را کامل کند. او می خواهد بداند که چرا مادرش او را دوست ندارد «چرا منو دوست نداری مامان؟ همیشه تعجب می کنم که چرا منو دوست نداری؟!» در پایان مارنی با کمک شوهرش (مارک) بر ضعف و وسوسه اش غلبه می کند (نقش مارک در این خودشناسی بسیار مهم است و ما را به شناسایی یک مایه بسیار مهم دیگر در آثار هیچکاک یعنی تم زوج یا رابطه عشقی رهنمون می سازد). هر چند هیچ اهمیتی ندارد که هیچکاک این تم ها را به عمد به کار گرفته باشد یا نه (ناخودآگاه هنرمند را نباید فراموش کرد) اما دلایل متعددی می توان آورد که همه این ها به عمد بوده است؛ به عنوان مثال: در رمانی که مارنی از روی آن ساخته شده، شخص دیگری ماجرای کودکی مارنی را برایش تعریف می کند، همچنین اسب مارنی را کس دیگری می کشد اما در فیلم، هر دوی این اعمال توسط خود مارنی انجام می شود. هیچکاک به عمد، به خاطر تم مورد علاقه اش یعنی خودشناسی، رمان را تغییر می دهد تا مارتی خود اسبش را بکشد و خود ماجرای کودکی اش را به خاطر بیاورد.










مفاهیم و ارتباطات فیلم حیرت انگیز است؛ به عنوان مثال سه مفهوم آب، تجاوز و مرگ. مارنی در کشتی (بر روی آب) مارنی را تصاحب می کند و بعد مارنی در آب خودکشی می کند. در فلاش بک کودکی هم، مرد متجاوز، ملوان است و توسط مارنی کشته می شود. اینگونه مفاهیم و ارتباطات نبوغ آمیز در طول فیلم کم نیست و به طور کلی توجه هیچکاک به جزییات حیرت آور است. حتی مثلاً در نمایی که مارنی می خواهد وارد خانه مادرش شود (و همین طور نمای پایانی که با مارک از خانه مادرش بیرون می آید) چند بچه در حال بازی، آوازی می خوانند که حتی این آواز هم با مارنی ارتباط دارد:
«مامان مامان، من مریضم، پی دکتر بفرست اون طرف تپه.. » و فراموش نکنیم که به قول رابین وود: «سینما یعنی جزییات. »


منابع :

iranclassic.com

از روزنامه همشهری شماره 3087
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد